دربارهي نويسنده
دليا اوئنز از نويسندگان سه اثر بينالمللي و پرفروش «اشکهاي کالاهاري»، «چشم فيل» و «رازهاي ساوانا» در حوزه ادبيات ناداستان است؛ اين آثار شرح زندگي و تحقيقات علمي او را در آفريقا روايت ميکنند. دليا اوئنز موفق شد جايزهي جان بُرو را براي تأليف آثارش در باب طبيعت از آن خود کند و در مجلههاي Nature,The African Journal of Ecology و International Wildlife آثار خود را منتشر کند. اين بانوي نويسنده هماکنون ساکن آيداهو است و به فعاليتهاي خيرخواهانهاش براي کمک به مردم و حفظ حياتوحش زامبيا ادامه ميدهد. رمان «جايي که خرچنگها آواز ميخوانند» نخستين رمان او است.
اين رمان با نثر لطيف و درعينحال نمادين خود به ترسيم شجاعت کايا کلارک وزندگي دشوارش ميپردازد؛ کايا دختر جوان و تنهايي است؛ خانوادهاش او را ترک کردهاند و او نهفقط در مدرسه، نهفقط در شهري که در آن ساکن است، که در کل اين دنيا احساس غريبي ميکند.
مادر طبيعت دايهاش ميشود و باتلاق دنجي در شمال ساحل کارولينا مأمنش. اين باتلاق براي کايا تنها مکاني براي مخفي شدن نيست؛ کايا در آنجا به هيئت دختري آغازين درميآيد و مستقل ميشود و در دل طبيعت وحشي پناه ميگيرد؛ طبيعتي که به او وفادار است و خود او تجلي ذات آزاد و آرام آن است.
تا آنکه پسر جواني پا به خلوت کايا ميگذارد و جهان منزوي کايا بهيکباره از اساس به لرزه درميآيد. علاوه بر اينها ماجراي قتل مرموز و حلنشدهي پسر موفق و دخترکَش شهر و بسيار حرف نگفتهي ديگر در کتاب هست که ارزش مطالعه دارد.
گرچه ميتوان کتاب را به مشتي محکم تشبيه کرد اما بايد گفت که اين اثر زيبا به دستي متواضع نگاشته شده است. کتاب گرچه داستاني قوي دارد اما به همان اندازه لطيف است و در عين لذتبخش بودن خواننده را ديوانه ميکند!
نثر کتاب
نثر کتاب بسيار منحصربهفرد است؛ نفسگير است و چنان زيبا بيانشده که حتي در توصيف يک کرم شبتاب کوچک نيز از عمق و جزييات کم نگذاشته و آنقدر بااحساس است که خواننده را گاهي به گريه مياندازد.
در متن کتاب جملاتي هست که چون شعر خوانده ميشوند و وزن غنائي آنها همانند حرکت قايق بر سطح آب آرام است. کتاب گرچه نثر پرزرقوبرقي ندارد اما بينقص است.
اوئنز به خواننده نميگويد که چگونه بينديشد؛ او به هر نکته چنان سرشار گريز ميزند که خواننده حتي صداي نفسهايش را نيز ميشنود. او با لحن انبوه از احساس خود خواننده را متقاعد ميکند که جستوجو کند و بيابد؛ بسنجد و کشف کند و تمام اينها را بهتنهايي انجام دهد.
تخيل قوي اوئنز خواننده را همانگونه راهنمايي ميکند که باتلاق کيا را، و خواننده چنان ذرهذرهي داستان را تجربه ميکند که بوي دريا را ميشنود و طعم شيرين عشقي نوپا را بر زبان خود حس ميکند.
سفر کيا سالها به طول ميانجامد و داستان ما را از کودکي تا دوران بلوغ و پختگي او با خود همراه ميکند. اين حقيقت که رمان در اصل قصيدهاي است در مدح مادر طبيعت و شکوه اعجابانگيز و غريزهي پرورش و محافظت او، کتاب را دوچندان دوستداشتني ميکند. تمام شخصيتهاي کتاب، چه آنها که سرشار از نقصاند و چه آنهايي که ذاتي رها و آزاد دارند بسيار به دل مينشينند. ذرهذرهي اين داستان از احساس و عشق اشباعشده و پايان کتاب که خود ماجراي ديگري است!
شايد در برخي نقاط با خود بينديشيد که ديگر داستان رو به افول است و ديگر به اوج خود بازنميگردد اما بايد بگويم خود کتاب به شما ثابت خواهد کرد که تکتک جزييات و رويدادهاي داستان درست سر جاي خود هستند.
به آنهايي که زيبايي طبيعت گرامي داشته شده در دل يک داستان را تحسين ميکنند، به آنهايي که دنبال داستاني عاشقانه هستند که هر ذرهاش لطيف و حقيقي باشد، به آنهايي که چاشني قتل و رمز و راز را در داستان ميپسندند و به آنها که بهراستي ميخواهند اين دختر توسريخور داستان ما يک روز چون الماسي درخشان نگاهها را به خود خيره کند بايد بگويم اين داستان خوراک شما است!
جايي که خرچنگها آواز ميخوانند داستان سازگاري است، داستان پايداري است، داستان اميد است و عشق و تنهايي و عزم و اشتياق و تعصب و قدرت. در اين کتاب در زمان به سفر ميپردازيم تا از داستان کايا، دختر باتلاق نشين، سر درآوريم که در حومهي شهر زندگي ميکند و مردم محلي هرگز او را همسطح خود نميدانند؛ او را قضاوت ميکنند، به سخره ميگيرند و به او زور ميگويند. اما در اين ميان هستند کساني که آغوش مهرباني و دوستي به روي او باز کنند و به او عشق بورزند. آخ که چقدر اين کتاب خواستني است!
اين کتاب توسط نشر آموت و با ترجمهي آرتميس مسعودي منتشر شده است که ميتوانيد بهراحتي آنرا از سايت کاواک خريداري نماييد. مشاهده کتاب در لينک زير :
درباره این سایت